کد مطلب:141849 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

ابوعمرو نهشلی
مهران كه از غلامان بنی كاهل است گفته: من در كربلا در كنار حسین علیه السلام خود شاهد بودم كه مردی وارد میدان شد و درگیری بسیار سختی داشت. او چون صاعقه ای شرربار به هر طرف می تاخت، به گونه ای كه هیچ كس را تاب برابری با او نبود؛ چرا كه او به هر گروه كه حمله ور می شد، آن بخش از سپاه را پاره می كرد. سپس به خدمت امام علیه السلام بازگشت و عرض كرد:




«ابشر هدین الرشد یابن احمدا

فی جنة الفردوس تعلوا صعدا؛ [1] .



تو را بشارت، ای پسر احمد كه به هدایت رشدیافته ای، به باغ فردوس پر می كشی و در آن بالا می روی».

پس از آن پرسیدم: «این كیست؟» گفتند: «ابوعمرة نهشلی است» پس «عامر بن نهشل» با او درگیر شد و او را كشت و سرش را از بدن جدا ساخت. [2] .


[1] مثير الاحزان، ص 57.

[2] مثير الاحزان، ص 57.